به یاد دهقانی که فداکار بود
- شناسه خبر: 19289
- تاریخ و زمان ارسال: 14 آذر 1401 ساعت 07:13
به گزارش “خبرخوی” به نقل از نصر، «ازبرعلی حاجوی» که بر اثر اشتباه مصاحبه کنندگان با او در زمان وقوع حادثه قطار، در کتاب های درسی مدارس ایران به نام «ریزعلی خواجوی» معروف شد، دهقان فدکاری بود که تلاش برای نجات جان صدها مسافر در مسیر ریلی پر پیچ و خم کوه های سر به فلک کشیده شهرستان میانه، نامش را در تاریخ ایران اسلامی ثبت کرد.
او روستایی تلاشگر و وظیفه شناسی بود که با اطلاع به موقع از ریزش کوه در مسیر حرکت قطار و آتش زدن کُتش برای متوقف کردن قطار، با فانوسی که در آن شب به همراه داشت، به نامی شناخته شده در بین ایرانیان، بدل شد؛ البته واقعیت این است که تا دهه ۱۳۸۰ که در سایه گسترش وسایل ارتباطی، روزنامه نگاران زیادی به سرغاش رفتند و او را رسانه ای کردند، هنوز افراد زیادی با چهره او آشنا نبودند.
اما هر چه بود، داستان فداکاری ازبرعلی حاجوی برای نجات جان هموطنانش در یک شب ظلمانی کوهستان های «میانه»، او را به شخصیتی اسطوره ای در میان ایرانیان تبدیل کرد تا آنجا که یکی از دروس کتاب سوم دبستان به داستان از خودگذشتگی اش اختصاص یافت؛ هر چند که در سطرهای آن درس، بعدها اسامی شخصیت های بزرگ دیگری نیز اضافه شد، اما این اتفاق، هیچ چیزی از ارزش فداکاری ازبرعلی حاجوی نکاست و او تا زنده بود، نام و یادش برای هموطنانش عزیز و گرامی بود.
ازبر علی حاجوی، فرزند علیاصغر، روز ۵ اسفند ۱۳۰۹ در روستای «قلعهجوق» شهرستان میانه متولد شد و دست تقدیر برای او این گونه رقم خورده بود که در اثر جانفشانی برای نجات جان عده ای از هم میهنانش، نامش برای همیشه تاریخ جاودانه شود.
او در آبان ۱۳۴۰، در سی و دو سالگی شبهنگام در حالی که در کنار ریل قطار حرکت میکرد، متوجّه مسدود شدن مسیر قطار به علت ریزش کوه در «قره نقو» شد و برای نجات قطار و مسافران آن، لباس خود را آتش زد و به سمت قطار حرکت کرد؛ این کار نتوانست مسئولین قطار را آگاه سازد و «دهقان فداکار» در نهایت با شلیک چند گلوله از تفنگ شکاری خود، توانست باعث توقف قطار شود.
اما این پایان ماجرا نبود و مسافران و مسوولان قطار که «ازبرعلی» را با راهزنان اشتباه گرفته بودند، ابتدا به خاطر متوقف کردن قطار، او را کتک زدند، اما وقتی متوجه ابعاد حادثه شدند، از او عذرخواهی کردند و به اهمیت کارش پی بردند.
پس از آن، نام او به کتاب های درسی راه یافت و درس «دهقان فداکار» جزو جدایی ناپذیری از خاطره دانش آموزان ایرانی برای ۶۰ سال متوالی شد؛ با گسترش روزافزون وسایل ارتباط جمعی و به ویژه فضای مجازی، هر اتفاق مرتبط با ازبرعلی حاجوی که در طول تمام این سال ها با نام «دهقان فداکار» معروف شده بود، اهمیت یافت، تا آنجا که رسانه ها ابتدا به خبرهای مربوط به تصمیم برای حذف داستان او از کتب درسی، واکنش گسترده ای نشان داند و پس از آن نیز اقدام آموزش و پرورش در چاپ تصویری از او با پیراهن در شب وقوع حادثه، با واکنش رسانه ای مواجه شد.
برآیند این اتفاقات نشان داد که چگونه می توان با برجسته سازی فداکاری عضوی از یک جامعه بر بستر وسایل ارتباط جمعی و تریبون های فراگیر از قبیل آموزش و پرورش، برای کودکان این مرز و بوم اسطوره سازی و الگوپردازی کرد.
تقدیر از دهقان فداکار
البته از حق نباید گذشت که «دهقان فداکار» از دهه ۱۳۷۰ به این سو، به ویژه در دهه های ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ مورد احترام و جامعه ایرانی بود و همه برای تکریم او به مناسبت های مختلف می کوشیدند؛ با این نگاه بود که در سال ۱۳۸۵ در سومین همایش اعطای تندیس ملی فداکاری از وی تجلیل این تندیس به او اهدا شد؛ این مراسم در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد و شرکت کنندگان در مراسم، تمام قد به احترام «دهقان فداکار» ایرانیان ایستادند.
اما داستان «دهقان فداکار» به کتاب درسی و رسانه ها محدود نماند و این حادثه دستمایه ساخت آثار سینمایی شد؛ ماجرای دهقان فداکار یک بار در سال ۱۳۴۷ با روایتی مشابه، دستمایهٔ فیلم مستندی به نام «اون شب که بارون اومد (حماسهٔ روستازادهٔ آذربایجانی )» به کارگردانی کامران شیردل قرار گرفت.
فیلم مستند «دهقان فداکار» نیز روایتی از زندگی «ازبرعلی حاجوی» از زبان خود او، همسر، نزدیکان و دوستانش در ایام پایانی حیات وی است؛ فیلم، روایتی مستند از داستان قهرمانی، محل وقوع رویداد و انتقال حس فداکاری به مخاطب را دارد و سامان مرادحسینی، کارگردان و تهیهکننده تلویزیون و سینما در سال ۱۳۹۷ این فیلم را تهیه کردهاست.
در تبیین چرایی محبوبیت ازبرعلی حاجوی باید گفت که در کتاب های درسی گذشته، مفهوم «فداکاری» با داستانی غیر ایرانی به نام «پتروس فداکار» که گویا واقعیت بیرونی هم نداشته، نیز انعکاس می یافت و یکی از دلایل شهرت دهقان فداکار را می توان همین واقعی بودن و زنده و موجود بودن قهرمان داستان دانست.
«دهقان فداکار» سر انجام روز شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶ در سن ۸۶ سالگی بعد از تحمل ۲۰ روز بیماری در بیمارستان امام رضای تبریز دار فانی را وداع گفت و در ۱۳ آذر در زادگاهش شهرستان میانه به خاک سپرده شد.
یادش گرامی باد.
انتهای متن/