چرا جامعه با وعده گفتگو مجاب نمیشود؟
- شناسه خبر: 19063
- تاریخ و زمان ارسال: 11 آذر 1401 ساعت 08:53
به گزارش “خبرخوی” به نقل از روزنامه جهان اقتصاد، سخن رئیس دستگاه قضا سخن صوابی است؛ اما پرسش مهمتر اینکه چرا بخش مهمی از جامعه کنونی ایران، اساسا از گفتگو عبور کرده است و دیگر با وعده گفتگو در سیستم حکمرانی و مسئولان آن مجاب نمیشوند؟
در پاسخ به این پرسش چهار مسئله باید مورد واکاوی دقیق و شفاف قرار گیرد.
یکم: جامعهای که ابزار گفتگو در اختیار ندارد
رابرت فراست شاعر آمریکایی عبارتی دارد که میگوید «نیمی از مردم جهان کسانی هستند که چیزهایی برای گفتن دارند ولی قادر به بیان آن نیستند. و نیم دیگر کسانی که چیزی برای گفتن ندارند، اما همیشه در حال حرف زدن هستند».
بخش مهمی از جامعه کنونی ایران، احساس میکند حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما کمتر شنیده میشود و یا جایی نیست که بدون دغدغه انتقاد و یا اعتراض خود را فریاد بزنند.
گفته میشود صداوسیما بیش از ۳۰هزار کارمند دارد و درصد کلانی از بودجه مملکت در اختیار این سازمان است. به قول وزیر ارتباطات دولت دوازدهم «مجلس انقلابی این همه برای صداوسیما پول میپاشد و تنها در یک مورد با مصوبه این مجلس ۱۵۰۰میلیارد تومان معادل ۵۰ درصد بودجه توسعه در وزارت ارتباطات برای فعالیت در فضای مجازی به صداوسیما اختصاص داده شد.» این مبلغ غیر از برداشتی است که صداوسیما از صندوق توسعه ملی دارد.
صداوسیما میتوانست مهمترین ابزار گفتگو در اختیار کسانی باشد که امروز با خشم و ناراحتی، از گفتگو عبور کردند و کف خیابان را برای مطالبات خود انتخاب نمودند.
دوم: نگرانی از سخن گفتن و ناامیدی از وضعیت
مهاتما گاندی رهبر سیاسی و معنوی هندیها عبارتی دارد که میگوید «یک اصل بدیهی وجود دارد که اگر مانع حرف زدن کسی شوی او فریاد خواهد زد، اگر امید به آینده را از کسی بگیری او حال خود را هم به باد میسپارد».
بسیاری از مردم ناامید و مضطرب هستند و خود را در آرامش نمیبینند و احساس میکنند بنای گفتگو و دیالوگ آنها با مسئولان بر مبنای عدالت و احترام نیست و امکان مطرح شدن عقاید وجود ندارد و باید تنها مطیع بود.از دیدگاه این بخش از جامعه، اگر انتقاد و یا اعتراضی از آنها سر بزند خیلی زود در صف دشمن قرار میگیرند. جامعه وقتی برای سخن گفتن احساس نگرانی داشته باشد، امید به آینده را از دست می دهد.
سوم: حقیقت در پشت غبارها
ژان ژاک روسو فیلسوف بزرگ قرن هیجدهم عبارتی دارد که میگوید «گوش ندادن به حقیقت؛ حقیقت را تغییر نمیدهد».
نمیتوان جامعه را دعوت به گفتگو کرد اما درک درستی از مطالبات جامعه نداشت و ذائقه یک نسل را به رسمیت نشناخت. امروز جامعه ایران با نسلی هم آمیخته شده است که ارزشهای رسمی کشور را خیلی راحت به چالش میبرد وحقیقت نزد آنها چیز دیگری است.شرط گفتگو با این نسل مداراست. ما باید خود را مطلق ندانیم و بپذیریم که ممکن است حدی از حقیقت، نزد همان نسلی باشد که به ارزشهای رسمی کشور بیاعتناء است.
چهار: گوش ندادن
وینستون چرچیل از رهبران برجسته سیاسی جهان و یکی از رهبران مهم قرن بیستم عبارتی دارد که میگوید «شهامت یعنی ایستادن و سخن گفتن. شهامت همچنین یعنی نشستن و گوش دادن.»
ما نه تنها گفتگو نمیکنیم ، بلکه شنیدنهای ما نیز بیکیفیت است. ما سکوت را برای شنیدن فرا نگرفتیم و تحمل سخن مخالف در ما هر روز ضعیفتر میشود. برای اینکه سخن منتقد زودتر تمام شود و به او حمله کنیم بیتاب هستیم و در یک گفتگوی چند دقیقهای، مدام سخنها پاره میشود. نمیدانیم که شهامت و قدرت در نشستن و گوش دادن هم هست و نباید فقط رگباری سخن گفت. بگذاریم منتقد ما لب بر شکایت باز کند. اینطوری نباشد به قول آن شاعرعاشق پیشه: آنقدر بوسیدمش تا خسته شد/ غرق در بوسهی پیوسته شد/ خواست لب بر شکایت باز کند/ لب نهادم برلبش تا بسته شد…
انتهای متن/