تحمل این بارِ گران، دلِ شیر میخواهد و شیفتگی!
- شناسه خبر: 21873
- تاریخ و زمان ارسال: 3 بهمن 1401 ساعت 11:06
به گزارش آژانس خبری تحلیلی “خبرخوی“، صبح روز دوشنبه ۳ بهمن ماه ۱۴۰۱ یادواره شهدای دستگاه قضایی آذربایجان غربی که همزمان بود با سالگرد شهادتِ شهید راه عدالت “حاج ولی حاجی قلیزاده” در مجتمع فرهنگی، تربیتی و آموزشی بوتراب به میزبانی شهرستان خوی برگزار شد.
حضور گسترده مردم در آیین و مراسمی که با نام و یاد شهید حاجی قلیزاده عجین شده باشد، موضوع غریبی نیست. چراکه مِهر و محبت آن شهید بزرگوار آنچنان بر دلها رخنه و جای کرده است که در هر جای و مکانی، اگر سخنی از دادستان شهیدمان به میان میآید، قطعاً صلوات و فاتحه ای برای شادی روحش نثار خواهد شد.
دلیلش هم روشن است؛ مردمداری، پافشاری در اجرای عدالت، پافشاری در مبارزه با مفسدان و زمین خواران، پشتیبانی از مظلومان و صداقت در گفتار و عمل موجب شده بود، این مرد فرزانه و نیکو سرشت، ملجأ و امید عموم مردم باشد و دلی نتوان یافت که او را بشناسد و شیفته ی اخلاق و عدالت علوی او نشود.
اما؛ آیا مردانی از جنس شهید راه عدالت باز هم وجود دارد و میتوان چنین ویژگی هایی را در او دید؟؟
این سؤال را اینگونه پاسخ دهم؛
امروز در آیین گرامیداشت شهدای دستگاه قضایی آذربایجان غربی که جمعی از مسئولین و نیروهای نظامی و انتظامی از مرکز استان و شهرستان های آذربایجان غربی به همراه حضور پرشور اقشار مردم برگزار شد، در اثنای برگزاری مراسم، از پشت درب ورودی به سالن برگزاری، صدایی شنیده شد که گویی خواسته ای داشت…
نکته ای برایم جالب توجه بود؛ یکی از مدیران کل استانی در خاتمه ی مراسم که شاید بیش از یک ساعت از آن حاشیه ی کوتاه سپری گشته بود، دنبال صاحب صدا (درخواست کننده) میگشت…
به نظرم مدیر مورد اشاره، چون در صف و ردیف اول صندلی های سالن حضور داشت و مراسم نیز با سخنرانی مدعوین در جریان بود، مجال پیگیری نیافته بود و به محض اتمام برنامه، سعی داشت صاحب آن صدایی ظاهراً خواسته ای داشت، پیدا کند تا اگر مقدورات اجازه دهد، دردش را درمان نماید…
که از کناره گفتند؛ با فلانی کار داشت و مشکل خاصی نبوده…
شاید جادارد تذکری همینجا بدهم؛
بشکند قلمی که بخواهد به تملق و چاپلوسی بچرخد…
عزیزانی که این حقیر را تا حدودی میشناسند، میدانند؛ قلمم همواره انتقادی بوده و آتشین… حتی بارها ریسک و خطرش را به جان خریده ام و در نقدِ سیستم قضایی نیز مطلب و محتوای انتقادی به تحریر درآورده و منتشر کرده ام… که الحمدلله با رویکرد انتقاد پذیری مسئولین ذیربط و باتوجه به مستدل بودن محتوای انتقادی، مشکلی برایم حادث نشده است.
حال آنکه؛ چگونه میتوان خوبی و زیبایی را دید و در تمجیدش سکوت نمود…!
موقعیتی که قبلاً نیز مشاهده نموده بودم، امروز بیشتر برایم ملموستر گشت؛ شخصیتی که علاقمندانه به دنبال حق و حقیقت است و در راه اجرای عدالت با کسی تعارف ندارد.
به زیرمجموعه اش در راستای اجرای دقیق عدالت با جدیت هشدار میدهد و در مقابل، پای دردها و آلام مردم مینشیند و تا جایی که قانون اجازه دهد، از مظلوم پشتیبانی میکند.
و اینگونه میشود؛ مردم خواهان اویند و در مواجهه با او دلشان قرص میشود به اینکه؛ حقشان را احقاق خواهد کرد و نخواهد گذاشت حقوقشان حتی در مقابل اشخاصی که (بعضاً) به برخی از عناصر در بدنه سیستم قضایی نفوذ دارند، پایمال گردد.
وقتی چشمان امیدوار مردم را در مواجهه با ناصر عتباتی رئیس کل دادگستری استان آذربایجان غربی مشاهده کردم و دلهای نگران و آشفته ای که با حضور و دیدار با او در خوی آرامش گرفت، به یاد شیفتگان شهید حاجی قلیزاده افتادم…
مردمداری، صبوری در شنیدن، پذیرفتن تظلم خواهان با گشاده رویی و پاسخها و راهنمایی های آمیخته به درایت و متانت…
این ویژگیهای ناب را دیدن و در تمجید آن ننوشتن، به نظرم خیانت است… خیانت به خود و به جامعه و به همه…
ناصر عتباتی مرد میدان عدالت در استان آذربایجان غربی است که امید آن دارم این راه سخت و دشوار را به سلامت به سرمنزل برساند و نام و یاد و خاطره اش همواره به نیکی به یادگار بماند. ان شاءالله
انتهای متن/ امیرعلی موسوی